تشخیص حق از باطل در زمان ایجاد شبهه و فتنه

شماره مقاله: 
546
نویسنده: 
علیرضا حسینی

برای جوانان ساده دل و معصوم شیعه، بسیار اتفاق افتاده که به خاطر روح پاک خدایی که هنوز آلوده خرافات نشده، در ابتدای مشاهده شک و شبهات، دچار تردید می شوند و متاسفانه به سراغ شیاطین دین نما رفته و از آنها راهنمایی خواسته و این شکارچیان دین و ایمان نیز این کبوتران معصوم را براحتی داخل دام می اندازند. اکنون من قصد دارم در این مختصر، کلید و شاخصی همیشگی برای تشخیص حق از باطل در زمان شبهه و فتنه به شما بدهم:

 
1 - اولین شاخص همان سخن حضرت علیاست که می فرماید: افراد ملاک تشخیص حق نیستند، بلکه حق را ملاکی است که افراد با آن سنجیده می شوند.(از ملاکهای حق همان قرآن و سنت هستند که افراد با آن سنجیده می شوند، نه اینکه این افراد خودشان ملاک حق باشند) پس در زمان ایجاد فتنه به شخصیتها و مراجع تقلید و آقای نورانی نگاه نکنید و شهرت و تبلیغات پیرامون ایشان شما را فریب ندهد، بلکه تحقیق کنید و ببینید سخنان و رفتار چه کسی به قرآن و سنت نزدیکتر است.
 
2 – هر گاه دچار شک و شبهه شدید سعی کنید کل یک واقعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و نه یک قطعه و یا یک واقعه و یا یک روز خاص را. مثلا شما دوستی دارید که سالهاست او را به نیکی و درستی و صداقت شناخته اید، حالا اگر کسی برای شما خبری آورد که مثلا این دوست شما مرتکب فلان تخلف کوچکی شده است. شما نیازی نیست به دوست خودتان شک کنید و با اندکی تحقیق از خود او یا افراد مطمئن می توانید پی به حقیقت ببرید. جوانان عزیز، بسیار هوشیار باشید که شیاطین انسان نما در طول تاریخ از این روش برای کوبیدن جبهه حق بسیار استفاده کرده اند. گفتند امام حسین حج را نیمه کاره گذاشت و مرتد شد و خط بطلانی کشیدند بر یک عمر پارسایی و پاکی ایشان! و به دروغ گفتند عمر بن خطاب در یک روز خاص به خانه فاطمه یورش برد و بر یک عمر مجاهدت او خط بطلان کشیدند و یا در سیاستهای خودشان می بینیم که گفتند: منتظری چون مخالف اعدام زندانی ها بود بنابراین شیخ گمراه شد و کروبی و موسوی بخاطر مخالفت با حقه باز دروغگو و شیادی به نام احمدی نژاد، شدند فتنه گر و دست نشانده غرب و غیره...
 
3-  اخلاق: در مرحله بعد نگاه کنید چه کسانی صداقت و صراحت و شفافیت و یکرنگی و ادب و تحمل و مدارای بیشتری دارند و چه کسانی بیشتر اهل مکر و نیرنگ (درایت!) و مصلحت و تقیه و دروغ گویی و بی ادبی هستند. به عنوان نمونه ای از حیله گری و نان به نرخ روز خوردن ها نگاه کنید که هر کسی در ایران ریس جمهور شد، رهبر سوار موج شد و در ابتدای امر از او حمایت کرد! و یا دروغگویی های بی شمار و خیلی راحت و عادی رئیس جمهور و....
 
4- بررسی کنید که چه کسانی بیشتر جویای قدرت و شهرت هستند و چه کسانی فقط هدف اصلاح و خدمت به مردم را دارند. البته همه دم از مردم می زنند، ولی با کمی دقت می توان فهمید چه کسانی تشنه قدرتند و چه کسانی شیفته خدمت. برای مثال آقای بازرگان خیلی راحت خودش با دست خودش استعفا داد و از اینهمه حماقت و بی قانونی و کشتار و استبداد کنار کشید، ولی مطمئن باشید آقایان اگر بنا شد بروند میلیون ها تن از مردم ایران را به کشتن می دهند(البته من امیدوارم خدا مهلتشان ندهد)همچنین برای نمونه به حضرت علینگاه کنید که پس از شهادت حضرت عثمانبه مدت سه روز به یکی از باغ های مدینه فرار می کند تا خلیفه نشود! یا عمر بن عبدالعزیز که وقتی داشتند او را برای بار اول روی منبر خلافت می بردند، داشته زیر لب انا لله انا الیه راجعون می گفته است!!!!
­­
5-  نگاه کنید به پیامدها و نتایج: و اینکه رفتار و اعمال چه کسانی سعادت و راحتی و صلح و وحدت به ارمغان می آورد و رفتار چه کسانی کینه توزی و فقر و جنگ و تورم و... یک نمونه آن خواندن زیارتنامه جعلی عاشورا (و لعن و نفرین) و دم زدن از هفته وحدت!!!!
 
6- کسانی که همیشه به دنبال یافتن عیوب و نقاط ضعف در دیگران هستند جبهه باطل و کسانی که سعی می کنند روی نقاط ضعف و منفی را بپوشانند در جبهه حق هستند.(دقیقا روشی که اهل سنت در برخورد با صحابه و دیگران دارند، یعنی چنانچه از ایشان خطا و لغزشی هم ثبت شده باشد، نمی آیند آنرا در بوق و کرنا کنند تا چشم یهود و نصارا روشن شود، ولی شیعیان چگونه اند؟ قضاوت با خودتان)
7- نگاه کنید و ببینید دنیای شما کجاست و آخرت شما کجاست. هر کجا دردسر و سختی و گمنامی بود آنجا حق است و هر کجا پول و امتیاز و مادیات و مقام و شهرت و... بود همانجا باطل است (قابل توجه اعضای فعال در گردان های یزیدیِ عاشورا )
 
8 - نگاه کنید کجا آرامش و راحتی در قلب خود احساس می کنید و کجا آموزه های دینی با روح و فطرت شما بیشتر سازگار است. یعنی به دلتان رجوع کنید. به عنوان مثال مروجین مذهبی همیشه دین را سخت و پیچیده می کنند، در صورتیکه اسلام دینی راحت و آسان است. در مسئله مهم دعا به درگاه خداوند، شما نگاه کنید که اسلام بدون واسطه و تشریفات خاصی، شما را تنها به خواندن خداوند دعوت می کند که آرامش واقعی را در قلب خود پیدا کنید، ولی در مراجعه به مروجین مذهبی می بینید که هزاران باب و واسطه و امام و امامزاده تراشیده اند با آداب و تشریفات خاص خودشان.(یکی از شاخصه های شرک، ایجاد کثرت است)
 
9- نکته مهم دیگر این است که همیشه اهل باطل می آیند و حق و باطل را به هم می آمیزند تا بدینوسیله باطل خود را بپوشانند و مردم را گمراه کنند. چنانچه ایشان باطل خالص خویش را آشکارا تبلیغ کنند، بطور حتم کسی توجهی بدیشان نخواهد کرد، بنابراین اینها به ظاهر اسلام در می آیند، در صورتیکه باطن ایشان کاملا ضد اسلام و ضد توحید است. اسلام ظاهری ایشان نمی بایست شما را فریب دهد. ایشان خود را بسیار مقدس و نورانی و اهل قرآن و دعا معرفی می کنند، همچنین اهل نماز و روزه و دیگر شعائر دینی. نمونه آشکار آن نیز خوارج بوده اند که بسیار اهل شعائر دینی بوده اند، ولی می بینیم که حضرت علی، یعنی صحابی عالیقدر پیامبر که عمری را مجاهدت داشته و از ابتدای اسلام همراه این دین بوده است، به این راحتی فریب نمی خورد و توجهی به مقدس بودن ایشان نمی کند و ایشان را سرکوب می نماید. تازه خوارج از خیلی فرقه های گمراه بهتر بوده اند،[1] چون هم اکنون اهل شرک و قبرپرستی می آیند و خود را بسیار مومن و مسلمان و دوستدار اهل بیت معرفی می کنند و مردم ساده دل هم باور می کنند.(خوارج زمان ما در حقیقت همین روافض و مدعیان تشیع می باشند، خوارج حزب الهی نامی بسیار مناسب برای این احمقان و خشکه مقدسان نادان است، اینگونه پیروان واقعی حضرت علی نیز لکه دار نمی شوند و نام تشیع کمتر به لجن کشیده می شود، خوارج همیشه در برابر اهل بیت بوده اند، در جنگ نهروان مقابل علی بودند و شمر نیز پس از جنگ صفین به خوارج ملحق می شود و سپس در کربلا در برابر حسین می ایستد، پس خوارج دقیقا بر ضد اهل بیت هستند و می بینیم که امروز نیز رفتار و کردار روافض دقیقا برعکس رفتار و منش اهل بیت است، پس روافض و خوارج یکی هستند.)
 
خوارج مثل حيوانند اي دوست      حقيقت را نمی دانند اي دوست
خوارج دست شيطان داده افسار      بـراه جهل آسـاننـد ای دوست
خوارج پشت دين و ريش و تسبيح    مـوجه يا كه پنهانند ای دوست
خوارج فكر كـرده عيـن حقنـد       ولی بدتر ز شيطانند اي دوست
 
    خوارج در تعصب رشد كردند     نمی ميرند، سگ جانند ای دوست
سپيدی را بسـي مكروه داننـد       سيـاهـي را نگهبانند ای دوست
خوارج عـاشق رنـگ سياهند        سيه كار و سيه بانند ای دوست
خـوارج مستحق لعنـت حـق        براي اينكه شيطانند ای دوست
خوارج غير آنچه دوست دارند       كتابي را نمي‌خوانند ای دوست
 مبادا از خوارج باشي ای دوست    ز دين و عقل، خارج باشی ای دوست
 
      شعر
پشت نقاب دين شده پنهان، خوارجند           در كار دين و دنيا نادان، خوارجند
حزب الله است انگار عنوان اين گروه          اما بدان كه آيت شيطان، خوارجند
در دستهـايشان عَلَم حـب اهـل بيـت         امـا خلاف مكتب ايشـان، خوارجند
از كينـه و تعصـب ايـن قـوم نـابـكار                ايران شدست كلبه ويران، خوارجند
چون فكر مي كنند كه حقند و با خدا           آدم كشند راحت و آسان، خوارجند
يك ذره احتمال خطا هم نمي دهند            فِريسيـان دشمن انسـان، خـوارجند
الله پرده ها زده بر گوش و چشمشان           پس غافلند از ره ايمان، خـوارجند
اينهـا خلاف خنـده و آزادي و رفـاه                 از آفتاب و نور گريزان، خوارجند
در هر لباس و ملت و ديني كه بوده اند          مثل مصيبتند كه اينان، خوارجند
احمق خوارجند، خرابي خوارجند             خواري خوارجند و شيطان خوارجند

 ******
      چــون علی بـا خوارج بَدَم من               دشمـن آدم احمـقـم مـــن
          خارجی كيست؟ ديد تك بُعدی              متعصب، هميشه سگ بُعدی
    خـــارجی كيست؟ آدم احمق               دشمـن انتقــاد و راه حـــق
      خارجی كيست؟ ديد گنجشكی           عـاشـق رنـگ مكروه مشكی
      دشمن شبهه مـردان احمـــق            جاهلان سبك عقل نـــاحق
   گـوش اينها به قرآن شده كـر            من چه گـويم ز دادار بهتـر؟
     پس رها كن كه اينها اسيرند               عاقبـت در جهـالت بميـرنـد

10- و در آخر به عنوان مهمترین شاخص: جبهه حق چون حق است و توان پاسخ دادن دارد، به همین دلیل ، توان شنیدن هم دارد و نه سانسور می کند و نه فیلترینگ و نه پارازیت، ولی جبهه باطل چون توان پاسخگویی با حق را ندارد در همیشه تاریخ دست به ترور و زور و خفقان و سانسور برده است. برای همین شما نگاه کنید و ببینید چه کسانی بیشتر تحمل شنیدن انتقاد و سخن مخالف را دارند همانجا حق است.
 

 


[1] در ضمن لازم به تذکر است که خوارج بسیاری از خرافات روافض را ندارند و حتی خوارج امروزی نسبت به گذشته بسیار معتدل تر شده اند.